• وبلاگ : دو ركعت عاشقي
  • يادداشت : دير آمدم آيا ... ؟
  • نظرات : 2 خصوصي ، 13 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    جويند همه هلال و من ابرويت
    گيرند همه روزه و من گيسويت
    از جمله ي اين دوازده ماه تمام
    يک ماه مبارک است و آن هم رويت

    سلام

    صاحبدلان

    اين سايت مجموعه گرد آوري اشعار عارفانه و عاشقانه شعراي قديم وجديد است

    واين بار با توجه به ايام مذهبي رمضان :

    1." پرواز علي " به قلم خودم

    2. رابطه خواب آيت الله مرعشي نجفي با شعر شهريار

    3." علي اي هماي رحمت " شهريار

    4. "از علي آموز اخلاص عمل" مولوي

    منتظر حضور سبز ونظرتان هستيم

    دکتر مجتبي کرباسچي

    ديوارهاي دنيا بلند است،ومن گاهي دلم را پرت مي کنم آن طرف ديوار

    مثل بچه ي بازيگوشي که توپ کوچکش را از سر شيطنت به خانه ي همسايه مي اندازد.به اميد آنکه شايد در آن خانه باز شود.گاهي دلم را پرت مي کنم آن طرف ديوار. آن طرف حياط خانه ي خداست. وآن وقت هي در مي زنم،در ميزنم،و ميگويم:"دلم افتاده توي حياط شما.مي شود دلم را پس بدهيد..." کسي جوابم را نمي دهد،کسي در را برايم باز نمي کند.اما هميشه،دستي،دلم رامي اندازد اين طرف ديوار.همين. و من اين بازي را دوست دارم

    همين که دلم پرت مي شود ...اين طرف ديوار،همين که من اين بازي را ادامه مي دهم و آنقدر دلم را پرت مي کنم،آنقدر دلم را پرت مي کنم تا خسته شوند،تا ديگر دلم را پس ندهند.تا آن در را باز کنند و بگويند: بيا خودت دلت را بردار و برو. آن وقت من مي روم و ديگر هم بر نمي گردم

    .......و من اين بازي را ادامه ميدهم

    نمي شود از ديوارهاي دنيا بالا رفت.نمي شود سرک کشيد و آن طرفش را ديد. اما هميشه نسيمي از آن طرف ديوار کنجکاوي آدم را قلقلک مي دهد

    کاش اين ديوارها پنجره داشت و کاش مي شد گاهي به آن طرف نگاه کرد.شايد هم پنجره اي هست و من نمي بينم .شايد هم پنجره اش زيادي بالاست و قد من نمي رسد با اين ديوارها چه مي شود کرد؟

    هميشه دلم مي خواست روي اين ديوار سوراخي درست کنم.حتي به قدر يک سر سوزن،براي رد شدن نور،براي عبور عطر و نسيم،براي...بگذريم.گاهي ساعتها پشت اين ديوار مي نشينم و گوشم را مي چسبانم به آن و فکر مي کنم؛ اگر همه چيز ساکت باشد مي توانم صداي باريدن روشنايي را از آن طرف بشنوم.اما هيچ وقت،همه چيز ساکت نيست و هميشه چيزي هست که صداي روشنايي را خط خطي کند

    دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر ان ظلمت شب آب حياتم دادند

    الهي استعانت كن حياتمان با عاشقي تو عجين شود يارب العالمين.

    سلام حال شما

    دل حکايت غريبي داره.ميگيره . ميشکنه. ميلرزه. ميرنجه. ...

    همه زخمها ديده ميشن . هميشه اين درده که ديده نميشه

    اما دل

    نه زخمش ديده ميشه نه درد ش

    کسي نميفهمه نميبينه که حالتو بپرسه!عيادتت بياد!

    بايد تنهائي تحملش کني

    درد دل بين که ز بس آتش اشکم دل شمع

    دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت

    بازم سر ميزنم

    يا حق
    سلام. درباره اردوي طهورا ننوشتيد هنوز. بد گذشته بهتون ؟
    علي(عليه اسلام) حبه جنه
    عيد ميلاد مبارک

    سلام عزيز دلم

    حالت خوبه؟؟؟؟

    اميدوارم ازم دلخور نباشي فقط

    مدتيه كه نشد بيام نت و خبري بگيرم نه وبلاگ بگردم نه وبلاگ ببينم

    يه پا شاعر شدم خودم نميدونم

    بگذريم

    ميام برات آف ميذارم

    ماجرا مو واست ميگم

    اميدوارم موفق و سربلند باشي

    هنوزم وبلاگ با نمكي داري

    از اين به بعد سعي ميكنم زود به زود بيام و سر بزنم بهت

    يا حق

    سلام

    وبلاگ خوبي داري.

    علي علي

    با سلام

    شهدا در قهقهه مستانه شان

    و در شادي وصولشان

    عند ربهم يرزقونند

    امام (ره)

    از آشنائي با شما خرسندم

    يا حق

    سلام

    ممنونم از لطفتون

    لوگوي وبم سمت راست متنم است

    عجب صبري خدا دارد

    اگر ما جاي او بوديم...................؟؟؟؟